امروز شش جدی است. شش جدی همواره یادآور هجوم سنگین شوروی سابق در سال 1358 بر کشور افغانستان است.نگاه به وقایع تاریخی با هدف پندآموزی و آینده سازی کاری است مهم و ضرورتی است که نمی توان منکر آن شد.چرا شورویها بر افغانستان هجوم آوردند؟ چرا ملت افغانستان دفاع کرد و به مقاومت برخاست؟
گروه تحلیل وپژوهش خبرگزاری امید؛این پرسشها بارها و بارها پرسیده شده است و جوابهای گوناگون خود را یافته است.اما سوال دیگری نیز هرازگاهی ممکن است در ذهن هم عصران و هم نسلان من بیاید و آن اینکه «پیامد هجوم شوروی و پیامد دفاع دفاعگران (مجاهدان) چه بود؟»
نگاه از زاویه های مختلف، ما را به پاسخ های متفاوت در این زمینه می رساند. اگر از زاویه فکری به این قضیه نگاهی بیافکنیم، پاسخی خواهیم داد که از درون این مقدمه دقیق بیرون می آید،جهان در دو سده اخیر در اختیار سه جریان فکری بود:
۱- جریان به طور کامل مادهگرا و بدون زیر بنا و عقبه معنوی.
۲-جریان مادهگرا با زیربنا و عقبه معنوی.
۳-جریان معناگرا.
اگر بخواهیم مصادیق هر یک از جریانهای سهگانه را معرفی کنیم، خواهیم گفت: نظام مارکسیستی مصداق جریان نخستین، نظام سرمایهداری غربی مصداق جریان دوم و نظام اسلامی مصداق جریان سوم است.
با توجه به این مسأله هجوم شوروی به افغانستان و دفاع ایجاد شده در مقابل آن، در حقیقت هجوم مادهگرایی محض و دفاع معناگرایی بود. به بیان خلاصهتر «هجوم شوروی و دفاع افغانستان هجوم ماده و دفاع معنا بود.»
در بحث پیامد این هجوم و دفاع، یک نکته خیلی روشن و آشکار است و آن «شکست مادهگرایی و پیروزی معناگرایی» است، اما یک نکته خیلی گُنگ و مبهم است و آن اینکه «اگر معناگرایی پیروز شد، چرا معناگراها پیروز نشدند!؟» من فکر میکنم، نسل جوان نباید در نکته نخست تردید و دودِلی داشته باشند ولی بر خلاف آن در نکته دوم باید تأمل جدی بکنند.
من این تأمل را با بهمیانآوردن یک پرسش به انجام میرسانم که فکر میکنم این پرسش یک پرسش بنیادین است. آیا معناگرایی عصر دفاع (جهاد) یک وضعیت ایجاد شده از سوی تعدادی از معناگراها بود یا معناگرایی در آن مقطع یک وضعیت غیر ارادیِ معلق به زمان خود بود؟
در پاسخ به این پرسش من فرض دوم را می پسندم. به این معنا که باور دارم عصر دفاع عصر معناگرایی بود اما معناگرایی یک پدیده انتخابی اختیاری دفاعگران نبود بلکه فعالیت غیرارادی زمان دفاع در کشوری مثل افغانستان و محصول وضعیت بود. با توجه به این نکته، به این نتیجه میرسیم که «پیروز نشدن معناگراها در عین پیروزی معناگرایی، بدلیل نبود معناگرا بود». به تعبیر فقهی «سالبه به انتفاء موضوع است.»
به بیان روشنتر، دفاعگران هرگز درک عمیقی نسبت به وضعیت بهوجودآمده در عصر دفاع نداشتند، همانگونه که اکنون و در نسل من نیز اینگونه درک وجود ندارد؛ آنان مثل همنسلان من فقط تابع زمانه و وضعیت بودند.
این مشکل یک مشکل عمیق و چالش عمده برای دفاعگران بود که نسل اکنون نیز به همان مشکل و چالش گرفتارند. نسل اکنون مثل نسل پیشین نه تابع مارکساند و نه پیرو محمد(ص). نسل اکنون مثل همان نسل تابع زمانهی خویشاند و پیرو وضعیت دوران خود.
این بخش از پیام هجوم 6 جدی و دفاعِ شکلیافته در مقابل آن، بهنظر من مهمترین بخش پیام است و باید جِدّی تلقی شود که اگر جدی تلقی نشد، بازهم با پیروزی معناگرایی ما با نام معناگراها به پیروزی نمیرسیم، چنانچه با پیروزی وضعیت رقیب نیز پیروزی ما قطعی نخواهد بود.
برای درآغوشکشیدن جام پیروزی باید انتخابگر بود نه تابع زمینه و زمانه که زمانه همواره یار انتخابگران است.
نویسنده :علی فایق
انتهای پیام/خبرگزاری امید